Card image cap

معرفی کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت

در دسته :

راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت

 

کتاب بیشعوری: راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت نوشتۀ خاویر کرمنت، اثری با درون‌مایه‌ی روانشناسی، خودشناسی، اختلالات شخصیتی و رفتارشناسی، و جرقه امیدی برای آن‌هایی که با بیشعوری خو گرفته‌اند محسوب می‌شود.

آیا از اینکه همسایه‌تان زباله‌هایش را در جوی آب می‌ریزد عصبانی هستید؟ آیا تا به حال پیش آمده که در اداره‌ای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعت‌ها در آمد و شد باشید؟ آیا احساس می‌کنید برخوردهای رئیس‌تان با شما توهین‌آمیز است؟ تا به حال دلتان ‌خواسته یک صندلی را بر فرق پزشکی بکوبید که وقتی بعد از ساعت‌ها انتظار و پرداخت حق ویزیت کلان موفق به دیدارش شده‌اید، بدون آنکه اجازه بدهد در مورد بیماری‌تان توضیحی بدهید شروع به نوشتن نسخه کرده ‌است؟ آیا از دیدن مجری‌های تلویزیون عصبی می‌شوید؟ آیا با شنیدن حرف‌های سیاستمداران دچار رعشه و ناسزاگویی می‌شوید؟ آیا وسوسۀ خفه کردن بزرگ‌ترهای فامیل که دائم مشغول فضولی و نصیحت و بزرگتری‌اند، زیاد به سراغتان می‌آید؟ با همکاران از زیر کار دررو و زیرآب‌زن زیاد دست به یقه می‌شوید؟ آیا هر هفته دوستانی به سراغتان می‌آیند که بخواهند شما را به فعالیت تجاری یا آیین مذهبی جدیدی دعوت یا دست‌کم چاکرایتان را باز کنند؟ رابطه‌تان با همسرتان چطور است؟ به فکر جداشدن از او هستید یا آنقدر شرور است که حتی جرئت جدا شدن از او را هم ندارید؟ بچه‌های تخس و شروری هم دارید که همیشه باعث سرافکندگی‌تان شوند؟

اگر پاسخ‌تان به این پرسش‌ها مثبت است، کتاب بیشعوری (Asshole no more) برای شماست؛ زیرا شما با بیشعورها سروکار دارید و این کتاب دربارۀ پدیدۀ بیشعوری در جوامع کنونی است که راهنمای عملی ارزشمندی برای شناخت و درمان بیشعوری، خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت و نحوه رفتار با مبتلایان به این بیماری است. اما اگر پاسخ‌تان به پرسش‌های بالا منفی است، احتمالاً خطر جدی‌تری شما را تهدید می‌کند!

خاویر کرمنت (Xavier Crement) در این کتاب آورده است: آشکار کردن ضعف‌ها و اشتباهات خود، برای هیچ‌کس کار آسانی نیست. من تا مدت‌ها از نوشتن این کتاب و حتی صحبت کردن درباره موضوعات آن ابا داشتم، زیرا دوست نداشتم تمام دنیا بفهمد که من آدم بیشعوری بوده‌ام.

شاید بیشعوری یک «بیماری» است و مثل تمام بیماری‌ها برای پیشگیری و درمانش باید آن را درست شناخت. هر چقدر یک بیماری خطرناک‌تر و شایع‌تر باشد، شناخت و مقابله با آن ضروری‌تر است، اما بیشعوری مهلک‌ترین عارضه کل تاریخ بشریت است که تاکنون راهکاری علمی برای مقابله با آن ارائه نشده است.

بیشعوری حماقت نیست و بیشتر بیشعورها نه تنها احمق نیستند، که نسبت به مردم عادی از هوش و استعداد بالاتری برخوردارند. خودخواهی، وقاحت و تعرض آگاهانه به حقوق دیگران که بن‌مایه‌های بیشعوری‌اند، بیشتر از سوی کسانی اعمال می‌شود که از نظر هوش، معلومات، موقعیت اجتماعی و سیاسی و وضع مالی، اگر بهتر از عموم مردم نباشند، بدتر نیستند.

واقعیت دردناک آن است که در طول تاریخ، مسببان بیشترین آسیب‌هایی که بشریت متحمل شده‌ است آدم‌های بیشعور بوده‌اند و نه آدم‌های نادان. جنایتکاران بزرگ تاریخ اکثراً آدم‌هایی باهوش و سخت‌کوش بوده‌اند که حاصل‌ضرب استعدادهای شخصی متعدد مثبت آن‌ها با خودخواهی، تعرض به حقوق دیگران و رذالت‌های منفی‌شان، از آن‌ها بیشعورهای بزرگ و ترسناکی ساخته که دنیایی را به آتش کشیده‌اند.

چه بیشعور باشید و چه درگیر با بیشعورها، با انتخاب این کتاب دست‌کم راهنمای خوبی انتخاب کرده‌اید و راه را عوضی نرفته‌اید.

هیچ‌کدام از وقایع و نام‌های یادشده در متن کتاب واقعی نیست، اما وجود مابه‌ازاهای فراوان در میان جامعه برای توصیفاتی که در هر بخش از بیشعورهای خاص شده ‌است می‌تواند تأمل‌برانگیز، اثرگذار و شاید ناامید کننده باشد. این اثر تنها ترجمه‌ی قانونی با مجوز رسمی از نویسنده است.

جملات برگزیده کتاب بیشعوری:

– اگر بیشعورها عاشق می‌شوند فقط به یک دلیل است: می‌خواهند در هیچ‌چیز کم نیاورند، از جمله عشق.
– فکر نمی‌کردم که بیشعور باشم. فقط مثل فرمانروای زورگویی بودم که تنها زمانی خشنود می‌شدم که داشتم حرمت و شادمانی اطرافیانم را ضایع می‌کردم.
– بزرگ‌ترین راز خلقت این نیست که خدا چرا جهان را خلق کرده ‌است، بلکه این است که چرا بیشعورها را این‌قدر گستاخ و منفور آفریده است.
– دلی بزرگ دارم، آنقدر که همه اسکناس‌های دنیا در آن‌جا می‌شوند.
– آدم بیشعور اگر پس از مرگ تناسخ یابد، باز هم بیشعور خواهد ماند.
– کاری نیست که آدم نتواند خانواده‌اش را مجبور به انجام آن بکند. اگر پاش افتاد، یک بطری اسید لوله بازکنی را هم باید یک‌ضرب سرکشید.

در بخشی از کتاب بیشعوری می‌خوانیم:

اما این مسئله، حل نشدنی نیست. بسیاری از مردم عقیده دارند: «شاید من نتوانم بیشعوری را تعریف کنم، اما قطعاً وقتی بیشعوری را ببینم، می‌شناسمش» و این سخن درستی است. تقریباً همه در این امر اتفاق نظر دارند که بیشعور کسی است که رفتار وقیح و نفرت‌انگیزی را به‌ صورت کاملاً ارادی و عمدی از خود بروز می‌دهد و از ایجاد اختلالی که در کارها به وجود آورده و آزاری که به دیگران رسانده قلباً خوشحال است.

البته همیشه منتقدانی هستند که به این نوع تعریف معترضند و آن را از زبان یک درمانگر متخصص، زیادی دم‌دستی و گَل‌وگشاد می‌دانند. پاسخ علمی من هم در مقابل این است: آنقدر اعتراض کنند تا جانشان دربیاید!

دیگران اعتراض می‌کنند که کلمه بیشعور واژه عامیانه نسبتاً جدیدی است که فقط برای تحقیر و استهزا به‌ کار می‌رود و به همین دلیل درست نیست که به‌ عنوان اصطلاحی پزشکی به‌ کار رود، چون ممکن است باعث جریحه‌دار شدنِ احساساتِ بیماران شود. روشن است که این جماعت چیز زیادی درباره بیشعوری نمی‌دانند و این واقعیت را که بیشعورها هیچ‌گونه احساساتی ندارند، در نظر نمی‌گیرند. به عبارت دیگر احساسات یک آدم بیشعور تا زمانی که او در مسیر درمان و بهبودی قرار نگیرد، اصولاً غیرقابل ‌جریحه‌دارشدن است.

بعضی‌ها هم می‌گویند که واژه بیشعوری خیلی سوبژکتیو و ذهنی است، گویا بیشعورها فقط در نظرِ ناظر وجود دارند. شخصاً به‌ عنوان یک مقعدشناسِ سابق معتقدم که این نظر فقط به درد استعمال به گویندگانِ این قبیل حرف‌های قلمبه‌ و سلمبه می‌خورد.


۲۷ مهر , ۱۳۹۹ ساناز
صفحه اینستاگرام در شبکه های اجتماعی همراه هم باشیم ! کانال تلگرام


Warning: Undefined variable $aria_req in /home/sanazmkz/public_html/wp-content/themes/sanaz-mk/comments.php on line 32

Warning: Undefined variable $aria_req in /home/sanazmkz/public_html/wp-content/themes/sanaz-mk/comments.php on line 38

نظر شما چیه؟


تمامی حقوق برای ساناز خانم محفوظ است